اشكان كوچولوي مناشكان كوچولوي من، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 23 روز سن داره

اشکان تک ستاره قلبم(اشکان شفیعی)

روزی که به دنیا اومدی دردانه ام

1389/4/22 10:30
622 بازدید
اشتراک گذاری

فرشته عزیزم اشکان جون ، درسته که من دیرتر عضو نی نی وبلاگ شدم اما تصمیم دارم خاطراتت رو از اول واست بنویسم تا وقتی بزرگ شدی ببینی که چه روزهایی رو بشت سر گذاشتی تا به اینجا رسیدی !

1389/04/22 امروز قرار بود که تو به دنیا بیایی من و بابا و مامان جون و باباجون و مادر رفتیم بیمارستان ذکریا. من از چند روز قبل همه لباسهاتو گذاشته بودم تو ساکت.واسه بدنیا اومدنت لحظه شماری میکردم تو هم همینطور ، آخه داشتی تند تند لگد میزدی.من تو بیمارستان خیلی استرس داشتم واسه همین وقتی تو ساعت 10/30 بدنیا اومدی تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيداولش اصلا گریه نکردی (آخه وقتی بچه ها بدنیا میان لحظه اول گریه میکنند ) و من خیلی نگران شدم اما بعد از دقایقی صداتو شنیدم تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيدواااااااااای چه لحظه قشنگی بود انگار من هم همان لحظه بدنیا اومدم ،خیییییییییییییییلی حس خوبی داشتم و برای دیدنت لحظه شماری میکردم ، آخه هنوز ندیده بودمت . و بعد از دو ساعت که تو رو پیشم آوردند و گذاشتند بغلم آرامش خاصی به من دادی و من سیر نگات کردم و بوسیدمت اما پسر قشنگم تو همه اش آه میکردی و من دوباره نگرانت شدم اما دکتر گفت نگران نباش بهتر میشه.مامان جون شب رو تو بیمارستان پیش ما موند و ازمون مواظبت کرد و شب توی بیمارستان تو تنها بچه ای بودی که داشتی گریه میکردی و من هم با تو گریه میکردم اما نزدیکای صبح آروم شده بودی و روز بعد یعنی دومین روز زندگی پسرمون صبح بابایی اومد دنبالمون و حوالی ظهر مرخص شدیم و رفتیم خونه.توی خونه زندایی منیر و مبینا کوچولو و خاله ندا و مادرجون منتظر ما بودند.اما خاله فاطمه چون ویار داشت نتونسته بیاد پیشواز تو ، اما زود زود تلفن میکرد و جویای حالمون بود .

 اینجا فقط دو ساعته که به دنیا اومدی پسر خوشگلم. اونروز تنها بچه ای بودی که با وزن 4/050 کیلو بدنیا اومده بودی و همه میومدن نگات میکردن و بهم تبریک میگفتند و من هم از خوشحالی تو پوست خودم نمیگنجیدم .

If the picture does not load, press F5!

و مثل ی قهرمان اومدی که همدم مامان و بابا باشی بوسبوسIf the picture does not load, press F5!

و اینجا دومین روز تولدته که تازه رسیدیم خونه و مبینا کوچولو خیلی دلش میخواست که بغلت کنه عزیزززززم . مبینا دختردایی اشکانه که اینجا 4 سالشه . الهی فدای اون قیافه فندقش بشم من .

                      فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز      

پسندها (3)

نظرات (3)

♥ دنیای دســر ♥
16 دی 93 21:25
از ♥ دنیای دســر ♥ دیدن کنیــــد . . . *_*
مامان سمانه
17 دی 93 2:17
سلام خوبی خانمی عزیزم شماهم گل پسر زیبایی دارین ماشالا خدا براتون حفظش کنه عزیزم بنر بالای صفحه کار خودم نیس لی لی تم طراحی ش کرد که دیگه کار طراحی قالب انجام نمیدن سایت شون بسته شده بازم بهم سر بزن دوستم پسر گلت را ببوس
مهتاب مامان اشکان
پاسخ
سلام مرسي عزيزم. با افتخار لينك شدين.خوشحال شدم از آشناييتون.متین جونو ببوس.
مامان فرخنده
20 دی 93 7:45
ماشاءالله اشكان جون پهلواني بوده براي خودش كلي ركورد زده با وزن خوبش
مهتاب مامان اشکان
پاسخ
سلام فرخنده جون.خوبي؟نبودي،نگران شدم بابا.آره ، پسرم ركورد زده بود.اما تو عرض 15 روز همچين وزنش رو پس زده بود كه تو بهداشت كلي سرزنشم كردند ممنونم از لطفتون گلم.مليسا جونم و ببوسش.