جشن بازگشایی
سلام پسر قشنگم.
امروز 94/07/08 توی کودکستان جشن بازگشایی براتون گرفتند و به همین مناسبت من مرخصی گرفتم تا همه وجودم را با دستهای خودم آماده و راهی کنم و از اینکار بیشترین لذت را میبرم .
دردانه مادر الان 5 سال و دو ماه از روزی که پا به دنیای ما گذاشتی میگذرد و من هر روز دلم بیشتر و بیشتر به روزهای گذشته تنگ میشود ، دلم برای شیرخوردنت ، گریه کردنت و برای اونروزهایی که صبحها با صدای تو و بخاطر تو چشمانم را باز میکردم و تو را کنار خودم با اون چشمان جادوئی و لبهای خندان و زیبا میدیدم تنگ شده . اصلا باورم نمیشه که پسرک من داره میره پیش دبستانی . اما خدا را شاکرم و هزار مرتبه شکر میگویم بخاطر این حس زیبای مادری که در دلم تابانده . دوستت دارم پسر قشنگم و اما جشن بازگشایی :
دیشب بابایی به همین مناسبت یک شاخه گل رز برات گرفته بود و واسه اینکه خراب نشه گذاشتیم تو یخچال و شما صبح زود از خواب بلند شدی و اولین کاری که کردی منو صدا کردی و بعد از یک بوس خوشگل و صبح بخیر چسبنده رفتی سراغ گلت و از یخچال برداشتی . بابائی هم به همین مناسبت امروز دیرتر سرکار رفت تا با هم عسل زندگیمونو راهی کنیم و هم تو و هم من خیلی خوشحال بودیم .
بقیه عکسها در ادامه مطلب
عکس پرسنلی برای پیش دبستانی