دلنوشته هاي ماماني واسه اشكان
دلنوشته هاي ماماني واسه اشكان سلام به دوستان گلم و ني ني هاي خوشگلتون.اميدوارم كه در كنار نانازيهاتون سالم و تندرست باشيد.و اما پسر عزيز و مهربونم ، خيييييييلي دوست دارم.الان كه من دارم اين مطالب رو مينويسم تو خوابيدي و من هم از فرصت استفاده كردم و برات مطلب گذاشتم.
عشقم تو داري بزرگ ميشي و ماماني از ديدن اين روزها هم خوشحال ميشه و هم دلش ميگيره ،آخه دوست دارم كوچولو بموني و من بتونم بيشتر باهات بازي كنم و اون لحظه هايي رو كه كنارت نيستم رو جبران كنم.عزيز دلم لحظه هايي رو كه نميتونم كنارت باشم از لحظه هاي تلف شده عمرم ميدونم و افسوس ميخورم.نميدونم وقتي بزرگ بشي ميتوني من و دركم كني و ببخشي!!! حتما ميتوني،چون تو از الان هم بچه عاقل و باهوشي هستي و هميشه هواي ماماني و داري و من بخاطر اين مسئله به خودم ميبالم.آخه چند وقت پيش ي كسايي دل ماماني و شكسته بودند و تو اين موضوع رو بدون اينكه من بهت بگم درك كرده بودي و بخاطر اين موضوع حتي اسم اون آدما را به زبونت هم نمياوردي و وقتي بابا علتش رو پرسيد گفتي من دوست ندارم كسي به مامان من بي احترامي كنه.الهي فداي اون دل مهربونت بشم من.راستش با شنيدن اين حرفت هم خوشحال شدم و هم ناراحت.آخه اصلا دوست ندارم پسرم عقده اي بار بياد.بخاطر اين حرف تو مجبور شدم از اشتباه اون آدما چشم پوشي كنم و ببخشمشون تا تو هم از من بخشيدن و ياد بگيري و بدوني كه كينه چيز خوبي نيست و آدما بايد در بعضي مواقع همديگه رو ببخشند.
فرشته مهربونم امروز رفته بودم مهدكودك تا از مربي و مديرتون احوالت را جويا بشم.خانم سياحي ،مدير مهدكودك خيلي ازت تعريف ميكرد جوري كه وقتي داشت از تو تعريف ميكرد چشاش برق ميزد و من هم خيييييلي خوشحال شدم و اما مربيتون رفته بود و نتونستم باهاش حرف بزنم.خانم مدير ميگفت اشكان فقط با دخترهاي خوشگل كه خوش سليقه اند و شادند دوسته و با اون بچه هايي كه خوش سليقه نيستند اصلا حرف نميزنه و باهاشون بازي نميكنه واز ميان پسرها فقط با يك پسركوچولو دوسته كه اسمش هم الياره . و من وقتي ازت پرسيدم گفتي ماماني آخه اونا بچه هاي مرتبي نيستند و دير ميان سر كلاس.اما پسرم يادت باشه تو بايد بتوني همه رو دوست داشته باشي جز اون آدمايي كه كارهاي بد ميكنند و هيچكس دوسشون نداره.ماماني هم دوست نداره كه پسر دسته گلش با آدمهاي بدكاره دوست بشه.وقتي بزرگ بشي و اينو بخوني خودت متوجه ميشي كه منظور ماماني چيه!!!!
اين هم از دلنوشته هاي ماماني واسه فرشته مهربونش كه اميدواره پسر گلش هميشه مثل فرشته ها بمونه.
خيييييييييلي دوست دارم و عاشقتم.
عزیزم معلومه که اشکان جونم مامانش و خیلی دوست داره که زود از ناراحتی مامانش ناراحت میشه و حتی درک میکنه ... مامانش به نظرم بهترین کار و کردین که بخشیدن و یادش دادین
امیدوارم همیشه بهترین خاطره ها رو با پسر خوش سلیقه ام داشته باشین
